پاییز وارونه |
تو را به واژهها میشناسند مرا به سکوت
تو را به عمارتهایی با بامهای بلند و پنجرههای آفتابی و مرا به ستونهای فرو ریخته و تکه سنگهای بیچهره
من در جستوجوی تو از هرچه نشانی از تو داشت گذشتم
[ دوشنبه 11 آذر 1398 ] [ 01:30 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
باران تو را میشوید و باد تو را مینوازد و آفتاب تو را فرسوده میکند
تو در مسیر کدام جادهی بیمسافری؟
[ شنبه 9 آذر 1398 ] [ 09:40 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
امروز صبح در پنجره آسمان شکسته بود بادی نمیوزید خزان درختان شکسته بود
امروز صبح در پنجره حباب تماشا شکسته بود و من نبودم
[ چهارشنبه 6 آذر 1398 ] [ 12:32 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
شب با موجهای تاریکاش بر پنجرهام میکوبد
من سرودههایم را رها کرده بر موجهای بیکران شب
چه نجاتیست در سرودن؟ [ سه شنبه 5 آذر 1398 ] [ 11:12 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
بر دری کوفتم ساخته از سکوت بر لولای فراموشی و آوای مشتهایم هزار کلمه شد [ جمعه 1 شهریور 1398 ] [ 10:04 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
تو را بر رویاهای من دستی نیست ای ماه روشن تو تنها به بردباری پرتو میافشانی بر مکالمهی ابدی من با آسمان
تو را بر رویاهای شبانهی من دستی نیست [ جمعه 1 شهریور 1398 ] [ 09:02 ق.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
چطور میتوان آسمانی را در نگاه و رویایی را در خواب دید؟ [ چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 ] [ 11:04 ب.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
افتادن برگی بر دهان جوی
طعم محو ِ خواب دوشین صبحگاه [ چهارشنبه 11 اردیبهشت 1398 ] [ 10:01 ب.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
شعری سرودهام
واژههایم به بیوزنی برگهای پاییزی نیستند واژههایم به بیوزنی بذرهای بهاری نیستند
ای فصل ای فصل واژههای شعر مرا هم با خود ببر [ پنجشنبه 19 مهر 1397 ] [ 12:23 ب.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
توفیدن باد بود که بر صحرایی
تنی از تو که میگسست و تنی که جمع میآمد به هر جنون شبانه
چه قلهها که بر آسمان افراشته شد چه سیلابها از شن که بر زمین شکست [ دوشنبه 19 شهریور 1397 ] [ 11:46 ب.ظ ] [ احسان موحد ]
[ نظرات ]
|
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |